به گزارش خبرنگار وسائل، در ادوار مختلف تاریخ بشر اندیشمندانی در عرصه فرهنگ، علم و دانش درخشیدهاند که بسان مشعل فروزانی فرا راه زندگی انسانهای دیگر را روشن ساخته و کوشیدهاند تا با عرضه فکر و اندیشهای نو، انسان جستجوگر و تشنه حقیقت را در رسیدن به مقصد و هدف نهایی رهنمون باشند.
شهید آیت الله مرتضی مطهری که امام بزرگوارمان وی را درختی پرثمر نامید و فرزند عزیز خود خواند، یکی از این ستاره های درخشان است که با درآمیختن عمل با ایمان، و اخلاق با عرفان، برهان با قرآن، علم با حکمت، و نیز امتزاج هدایت جامعه با شهادت خویش، از خود چهره ای تابناک برای راهنمایی جامعه ظلمتزده عصر خود ساخت، و همانند شمعی سوخت و پیرامون خود را با شعاع انوار تابناکش، روشن کرد.
قصد ما در این نوشتار آن است تا در این فرصت، به فرازهایی از گفتار و نوشتار امام راحل، درباره شهید مطهری بپردازیم.
1. شخصیت آیت الله مطهری
الگو و اسوه در علم و تهذیب
اصولاً افرادی می توانند الگو برای انسانها قرار گیرند که دارای برجستگی و ویژگیهایی باشند، که در دیگران یافت نمیشود، و لذا است که قرآن کریم بزرگانی چون حضرت ابراهیم(ع) و حضرت محمد(ص) را به عنوان اسوه و الگو معرفی کرده و می فرماید: «قد کانت لکم اُسوة حسنة فی إبراهیم و الذین معه»(1). و «لقد کان لکم فی رسول الله اُسوة حسنة لمن کان یرجوا الله و الیوم الآخر و ذکر الله کثیراً»(2). درباره پیروان راستین آنها نیز می فرماید: «لقد کان لکم فیهم اسوة لمن کان یرجو الله و الیوم الآخر»(3). چراکه اینها در توحید، قهرمان هستند و در دوستی با خدا خلیل و حبیب او، در علم و معرفت مخزن اسرار هستند و در اخلاق صاحب خلق عظیم هستند.
شهید مطهری که در بعد علمی گنجینه علوم و معارف است و در بعد اخلاقی هم مهذّب نفوس است و هم مهذّب و خودساخته، و دارای روح تعبد و تقید به حدود و مرزهای دینی است، به عنوان یکی از پیروان راستین حضرت محمد(ص) و حضرت ابراهیم(ع) می تواند الگوئی مناسب برای حوزویان و طلاب از یک سو، و دانشجویان و دانشگاهیان از سوی دیگر، در عصر الحادزده و روزگار دین زدوده ما باشد، به همین جهت امام امت درباره ایشان چنین می گوید:
«شما خواهرها و برادرها که در این مدرسه [مدرسه عالی شهید مطهری] هستید برنامهاتان را آن طور تنظیم کنید که از بین شما مطهریها، یا یک مطهّری پیدا بشود... باید دانشگاه و فیضیه و همه آنها که مربوط به دانشگاه اند، و همه آنها که مربوط به فیضیه هستند در رأس برنامه های تحصیلیشان برنامه اخلاقی و برنامه های تهذیبی باشد، تا امثال مرحوم مطهری رحمة الله را به جامعه [تقدیم] کند».(4)
جامعیت شهید مطهری
بی تردید افرادی یافت می شوند که در بعدی از ابعاد زندگی پیشرفت های قابل توجهی داشتهاند، و یا در برخی از علوم به درجات عالی رسیدهاند، اما به ندرت می توان افرادی را یافت که جامع ابعاد مختلف باشند.
لیکن با سیری در زندگی علمی و عملی شهید مطهری، می توان اذعان نمود که ایشان یکی از این نادرههای دوران است این مؤید به تأیید الهی و موفّق به توفیق خدایی است که با تلاش و کوشش خود توانست، در کلام و فلسفه اسلامی نظریهپرداز، و در فقه و اصول مجتهد شود، در تفسیر قرآن شیوهای نوین، در مسائل اقتصادی و اجتماعی فکر و اندیشهای نو داشته باشد، و در تشخیص نیازهای فکری جامعه به خصوص نسل جوان، قوی و دقیق النظر گردد. و در عین حال همراه با انقلاب و همگام با آن قدم بردارد. به این جهت است که امام راحل فرمود:
«من باید یک کلمه مهم به شما عرض کنم مرحوم آقای مطهری، یک فردی بود که جنبه های مختلف در او جمع شده بود، و خدمتی که به نسل جوان و دیگران، مرحوم مطهری کرده است کم کسی کرده است»(5).
و نیز فرمودند: «اینجانب به اسلام و اولیای عظیم الشأن آن و به ملت اسلام و خصوص ملت مبارز ایران ضایعه أسفانگیز شهید بزرگوار و متفکر و فیلسوف و فقیه عالی مقام، مرحوم آقای حاج شیخ مرتضی مطهری را تسلیت و تبریک عرض می کنم»(6).
حاصل عمر و پاره تن امام
از گفتار و نوشتار حضرت امام و شهید مطهری به خوبی روشن می شود که بین آن دو شخصیت، رابطهای عمیق و ژرف وجود داشته، و معلوم می شود که آنچه آن دو بزرگوار درباره یکدیگر می گفتند، از روی شناخت، و به دور از تعارفات معمولی بوده است.
این شهید مطهری است، که امام را جان جانان، قهرمان قهرمانان، امام چشم و عزیز ملت ایران و استادی عالیقدر و بزرگوار می خواند، و او را حسنه الهی می داند. از این رو است که شهید مطهری گمشده خود را در شخصیت ایشان می یابد، و او را «روح قدس الهی» می نامد. و این امام، همان پیر مراد است که شهید مطهری را حاصل عمر، و پاره تن خود میخواند و می گوید:
«من فرزند بسیار عزیزی را از دست دادم، و در سوگ او نشستم که از شخصیتهایی بود که حاصل عمرم محسوب میشود، در اسلام عزیز با شهادت این فرزند برومند و عالم جاودان، ثلمهای وارد شد که هیچ چیز جایگزین آن نیست»(7).
2. تأیید آثار
آثار ارزشمند
بسیارند افرادی که آثار قلمی زیادی از خود به جای گذاشتهاند، اما در اینکه تمام آن آثار مفید و سودمند باشد، جای شک و تردید جدی وجود دارد، بلکه چه بسا ممکن است برخی از آنها، اثرات نامطلوبی نیز به دنبال داشته باشد، لکن در این میان و از این قانون کلی استثنائاتی وجود دارد، و آن اینکه امام عزیز، شخصیتی که خود شاگرد مکتب امام صادق(ع) و دست پرورده اهل بیت(ع) است در مورد استاد شهید چنین می فرماید:
«سالروز شهادت شهید مطهری است، شهیدی که در عمر کوتاه خود اثرات جاویدی به یادگار گذاشت، که پرتوی از وجدان بیدار و روح سرشار از عشق به مکتب بود، او با قلمی روان و فکری توانا، در تحلیل مسائل اسلامی و توضیح حقایق فلسفی با زبان مردم و بی قلق و اضطراب، به تعلیم و تربیت جامعه پرداخت، آثار قلم و زبان او بیاستثنا آموزنده و روانبخش است و مواعظ و نصایح او که از قلبی سرشار از ایمان و عقیده نشأت می گرفت برای عارف و عامی سودمند و فرحزا است»(8).
آرزوی امام
با شناخت دقیق و دیرینه ای که امام خمینی(س) از شهید مطهری و آثار او داشت، و نیز شایستگی های علمی و عملی و غیره که در وی می دید، آرزو می کرد که مطهری در دوران جمهوری اسلامی باشند تا مردم از وجودش، کمال استفاده را ببرند، شهید صدوقی میگوید: این جمله را از امام فراموش نمیکنم که میفرمود: «خیلی علاقه دارم تا آقای مطهری باشد و در دوره جمهوری اسلامی، جامعه ایران و برادران مسلمان بتوانند حداکثر استفاده را از او بنمایند»(9).
از آنجا که تأثیر این آثار گرانقدر، مانعی عمده در رسیدن دشمن و بدخواهان به اهداف شومشان میباشد، لذا نهایت سعی و توان خود را بر این مسأله متمرکز نموده، تا همانگونه که شخص مرتضی مطهری را ترور کردند، شخصیت علمی وی را نیز با تبلیغات مسموم خود ترور کرده، و آثار ارزشمندش را مخدوش نمایند، و در نهایت رهنمونها، و نظریات مرتضویش را بی ارزش جلوه دهند.
لذا بسیار بجا است که این شاگرد راستین مکتب اسلام و آثار نفیسش را از صورت فردی و شخصی خارج نموده، و به مثابه یک خط و جریان فکری ممتاز مطرح گردد، تا معیاری باشد برای تشخیص صراط مستقیم اسلام و انقلاب اسلامی، از جریان های اسلامنما و انقلابینما، و وسیله مطمئنی باشد در جهت خنثی ساختن تشبثات منافقانه، و دسیسههای خائنانه دشمنان که قصد آن دارند، تا با القاء مطالب التقاطی، نسل جوان ما را از اسلام ناب محمدی منحرف کرده و به سمت عقاید و اخلاق وارداتی و انحرافی سوق دهند. و این است رمز تأکید امام دوراندیش و واقع نگر، نسبت به آثار انسانساز و سودمند این شهید مطهر، که فرمود:
«اکنون شنیده میشود که مخالفین اسلام و گروههای ضد انقلاب درصدد هستند که با تبلیغات اسلامشکن خود، دست جوانان عزیز دانشگاهی را از استفاده از کتب این استاد فقید کوتاه کنند، من به دانشجویان و طبقه روشنفکران متعهد توصیه می کنم که کتابهای این استاد عزیز را نگذارند با دسیسههای غیراسلامی فراموش شود»(10).
شهادت شهید مطهری
به طور مسلم از میان بردن شخصیتهایی که مانع انحراف و کجروی افراد و گروهها هستند، و افشاگر توطئهها میباشند، نمیتواند بدون برنامه قبلی و نقشه از پیش طراحی شده باشد. مطهری که با همه انحرافات و کجرویها، الحاد و التقاط، بدعتها، غربزدگی و شرقزدگی و چپگرایی مقابله میکرد، و در تمامی صحنههای مبارزاتی عقیدتی و دینی حضور فعال داشت، و در یک جمله درد دین داشت، در اوج تلاش خود به ستیغ قله زدودن کفر و الحاد و التقاط رسیده بود، و در مصاف با دشمن زبون و بیمنطق که قدرت رویارویی با وی را نداشت، به شهادت رسید.
دشمن که با نامی فریبنده و در قالب گروهکی به ظاهر مؤمن، ولی در پشت پرده نفاق قرار داشت، و همچون خفاش گریزان از امام نمیتوانست اشعه تابناک خورشید را برتابد، مکرر آن اندیشهمند فرزانه و دانشمند بزرگوار را به قتل تهدید کرده، و اعلام کرده بود: که اگر مطهری بخواهد این روش را ادامه دهد، با شدت عمل روبرو خواهد شد(11) این جا است که امام با تیزبینی خاص خود، فرمودند:
«یک جریانی از اول نهضت و از اول انقلاب در مقابل انقلاب در کار بود، مسئله اتفاقی نبود که افراد مؤثر را، افرادی که برای ملت سرمایه بودند یکی بعد از دیگری یا شهید کردند یا خواستند شهید کنند، و خداوند حفظ کرد، اینطور نبود که من باب اتفاق یک کسی مرحوم مطهری را ترور کند»(12).
و در جای دیگر فرمودند:
«به حوزههای اسلامی و علمی خسارت های جبرانناپذیر به دست منافقین ضد انقلاب واقع شد، همچون ترور خائنانه مرحوم دانشمند و اسلامشناس عظیم الشأن، حجتالاسلام آقای حاج شیخ مرتضی مطهری ،رحمة الله علیه، اینجانب نمی توانم در این حال احساسات و عواطف خود را نسبت به این شخصیت عزیز ابراز کنم، آنچه باید عرض کنم درباره او آن است که او خدمتهای ارزشمندی به اسلام و علم نمود»(13).
و در جای دیگر گفتند:
«اینجانب به اسلام و اولیای عظیمالشأن آن و به ملت اسلام و خصوص ملت مبارز ایران، ضایعه اسفانگیز شهید بزرگوار، متفکر، فیلسوف و فقیه عالی مقام مرحوم آقای حاج شیخ مرتضی مطهری، قدس سره، را تسلیت و تبریک عرض می کنم، تسلیت در شهادت شخصیتی که عمر شریف و ارزنده خود را در راه اهداف مقدس اسلام صرف کرد، و با کجرویها و انحرافات مبارزه سرسختانه کرد.
تسلیت در شهادت مردی که در اسلامشناسی و فنون مختلفه اسلام و قرآن کریم کمنظیر بود... و تبریک در داشتن این شخصیتهای فداکار که... با شعاع فروزان خود، مردگان را حیات میبخشند... به اسلام بزرگ، مربی انسانها و به امت اسلامی تبریک می گویم»(14).
سخن پایانی
در پایان به این نکته اشارت میشود که امید است، آنان که در مسیر تحصیل علم و دانش گام برمیدارند، و جویای عقاید صحیح و حقّه و پیراسته از خرافه هستند، به ویژه طلاب و دانشجویان از آثار علمی این شخصیت والا مقام بهره گیرند تا از دامهای گسترده نو و کهنه الحاد و التقاط رهایی یابند.
چراکه وی ستارهای درخشان از آسمان عرفان و حکمت، کلام و فقاهت و دین و سیاست بود، فرزانهای بود که نوشتههایش فکر را بارور، و سخنرانیهایش دل را بیدار، و خطابههای فصیح و بلیغش ذهن را هوشیار میکند، عارفی است روشن ضمیر که اشارهاش انسان را خداخواه، و ناصحی است که نصایحش قلبها را آگاه میسازد. عبد صالحی است که آثار صالحهاش انسان را با معارف خالص اسلامی و اسلام ناب آشنا میکند./704/241/ح
کاظم محدثی
منابع:
1. سوره ممتحنه/4.
2. سوره احزاب/ 21.
3. سوره ممتحنه/ 6.
4. صحیفة امام، ج 14، ص 168 و 169.
5. صحیفة امام، ج 16، ص 242.
6. صحیفة امام، ج 7، ص 178.
7. صحیفة امام، ج 7، ص 178.
8. همان،ج 14، ص 325.
9. همان، ج 2، ص 16.
10. همان، ج 12، ص 187 ـ 188.
11. سرگذشت های ویژه، محمد مدرسی، ج 1، ص 139.
12. صحیفة امام، ج 15، ص 23.
13. همان، ج 12، ص 187.
14. همان، ص190.